جدول جو
جدول جو

معنی سایه زده - جستجوی لغت در جدول جو

سایه زده
آنکه یا آنچه سایه بر آن افتاده باشد، کنایه از جن زده، کسی که آسیب دیو و پری بر او رسیده باشد، برای مثال بس که زمین شد ز علم سایه دار / ماند چو سایه زدگان بی قرار (امیرخسرو- مجمع الفرس - سایه زده)
تصویری از سایه زده
تصویر سایه زده
فرهنگ فارسی عمید
سایه زده
(غُ رُمْدَ / دِ)
بمعنی سایه دار وآن کسی باشد که او را جن گرفته باشد. (برهان). آنکه آسیب دیو و پری داشته باشد. (آنندراج) :
بسکه زمین شد ز علم سایه دار
ماند چو سایه زدگان بی قرار.
میرخسرو (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سایه زده
آنکه غش کند پری زده مصروع سایه دار
تصویری از سایه زده
تصویر سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
سایه زده
((~. زَ دَ))
جن زده
تصویری از سایه زده
تصویر سایه زده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه گاه
تصویر سایه گاه
جایی که سایه دارد، سایبان، جای سایه، جای سایه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساغر زده
تصویر ساغر زده
شراب زده می خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایه گاه
تصویر سایه گاه
جایی که سایه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسه زده
تصویر تاسه زده
مبتلی به تاسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریه زده
تصویر گریه زده
بگریه افتاده گریسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
Truss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
Simplified
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
tracer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
simplifié
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
trazar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
simplificado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
membuat penopang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
versterken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
vereenvoudigd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
सरल किया हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
สร้างเสา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
irrigidire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
semplificato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
wzmacniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
simplificado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
tracionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
简化的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
支撑
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
uproszczony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
спрощений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
споруджувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
vereinfacht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
verstricken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
упрощённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پایه زدن
تصویر پایه زدن
связывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
disederhanakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی